نجیب داوری

 

قتل میر اکبر خیبر توطئه یی از سوی کی‌.جی.‌بی

بامداد ۱۵ اپریل ۱۹۷۸ برابر با ۲۶ حمل ۱۳۵۷ خبر ترور میر اکبر خیبر، یکی از رهبران برجسته جناح «پرچم» حزب دموکراتیک خلق افغانستان، چون صاعقه‌ فضای سیاسی کابل را درنوردید. آنچه در ظاهر یک سوءقصد سیاسی جلوه می‌کرد، به‌سرعت به جرقه‌ یی تبدل شد که شعله‌های آن تنها دوازده  روز بعد، در کودتای نظامی ۲۷ اپریل، به سقوط جمهوری محمد داوود خان و آغاز عصر حاکمیت چپ‌گرایان انجامید. آغازی برای بحران بی پایان و آتشی که دهه‌هاست افغانستان را میسوزاند. اما پرسش کلیدی اینجاست که آیا قتل خیبر صرفاً یک سوءقصد فردی بود یا بخشی از یک سناریوی پیچیده‌ استخباراتی با مهندسی کمیته دولتی امنیت شووری؟

خیبر مردی فراتر از حزب

میر اکبر خیبر شخصیتی کاریزماتیک، ملی‌گرا و استراتژیست شناخته ‌شده جناح پرچم حدخا بود. برخلاف بسیاری از اعضای بلند پایه در‌حزب دموکراتیک خلق که تابع بی‌چون‌وچرای سیاست‌های شوروی بودند، خیبر دیدگاه معتدل داشته و طرفدار حمایت از طرحها و پروژه های عمرانی محمد داوود خان برای ساخت افغانستان مُدرن بود. همزمان نفوذ گسترده و جایگاه معتبر خیبر بعنوان استاد در میان حلقات آگاه،  نظامیان و محصلان  او را به مهره‌ مزاحم و غیرقابل پیش‌بینی برای استخبارات شوروی بدل کرده بود.

زمینه‌های سیاسی پیش از قتل

پس از شکست مذاکرات محمد داوود خان با مقامات شوروی در اپریل ۱۹۷۷و  رد قاطع زورگویی های بدماش گونه ارباب کریملین - از سوی داوود خان، مسکو تصمیم گرفت جایگزینی برای داوود از طریق یک کودتای نظامی تدارک ببیند. در همین دوران، خیبر بمنظور حمایت از پلانهای های داوود در ساخت افغانستان پیشرفته ، طرح ادغام جناح پرچم با حزب غورځڼگ ملی را مطرح کرد- طرحی که میتوانست جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق را آرام – آرام  از نفوذ شوروی دور سازد. اما نزدیکی خیبر با داوود خان، آن‌هم در شرایطی که کی.‌جی.‌بی و جی.‌آر.‌یو سرگرم طرح کودتا علیه داوود بودند، زنگ خطر را برای حلقات استخباراتی شوروی در کابل به صدا درآورد. حلقات مذکور دریافته بودند که خیبر از خزان ۱۳۵۶ تا بهار ۱۳۵۷هجری خورشیدی دو بار با داوود خان دیدار کرده بود. اتفاقی که نگرانی شوروی‌ها را ببشتر ساخته که مبادا خیبر کودتای پلان ‌شده  ماه اسد سال ۱۳۵۷ از سوی کی.جی.بی را افشا و افسران کلیدی کودتا را به داوود خان معرفی کند.

ترور- لحظه‌ یی از پیش تنظیم‌شده

عصر روز دوشنبه، ۱۴ اپریل ۱۹۷۸، خیبر به همراه عبدالقدوس غوربندی برای چکر یا قدم‌زنی از مکروریان اول به سمت وزیر اکبرخان مینه راهی شدند. شامگاهان هنگام بازگشت در حوالی وزارت صحت عامه، راه‌شان را جدا و دقایقی بعد، خیبر در مسیر بازگشت به خانه، درست درمقابل مطبعه دولتی در حالی هدف فیر تفنگداران ناشناس سوار بر یک جیپ نظامی قرار گرفت، که درهمان زمان «اوبلوف» کاردار سفارت شوروی در نزدیکی محل دیده شده بود-یک حضور تصادفی یا نظارت بر یک عملیات طراحی‌شده؟

تشیع جنازه یا نمایش قدرت؟

درست چند ساعت بعد از قتل خیبر اعضای بوروی سیاسی و کمیته مرکزی حدخا در خانه نورمحمد تره کی جلسه ایرا ترتیب تا موضوع قتل خیبر و چگونگی تشیع جنازه ویرا مورد مطالعه قراردهند.  جلسه هیأتی را متشکل از اعضای بلندپایه حدخا جهت  تشیع جنازه خیبر مؤظف و ازهمه اعضای حزب خواسته شد که برعلاوه اشتراک در مراسم جنازه خیبر، دوستان، آشنایان و رفقای شانرا نیز تشویق به اشتراک در مراسم تشیع جنازه خیبرکنند. در عین حال از اعضای حزب درولایات نزدیک به کابل و حتی  ولایات دوردست  چون مزارشریف و قندهار نیز درخواست گردید تا بخاطر اشتراک در مراسم تشیع جنازه خیبررهسپار کابل شوند.

 روزچهارشنبه، ۲۷ حمل ۱۳۵۷در حالیکه یک روز آفتابی واندکی غبارآلود بود- جنازه خیبر بجای انتقال ازمسیرکوتاه چمن حضوری و غازی استدیوم، در قالب مارش بزرگ و بیسابقه از مکروریان تا شهدای صالحین - ازمسیر حلقوی بمراتب طویل عمداً از مقابل سفارت آمریکا، جاده های منتهی به ارگ ریاست جمهوری، و جاده میوند عبورداده شد. حرکتی که به وضوح حاوی پیام سیاسی و نمایش قدرت بود. به گواهی شاهدان عینی هنگام عبورمارش کنندگان از مقابل سفارت آمریکا، کارکنان سفارت از ساختمان خارج درمحوطه حویلی سفارت و درزینه منتهی به تعمیربزرگ سفارت با عینک‌های آفتابی در حالی مارش را به نظاره گرفته بودند ‌که هزاران نفر نعره‌های ضدآمریکایی سرداده بودند.

از ختم جنازه تا آغاز کودتا

جریان خاکسپاری خیبر در شهدای صالحین بعد از اجرای مراسم مذهبی کوتاه به سخنرانی‌های آتشین، اما تلویحی علیه دولت محمد داوود خان بدل شد.  نورمحمد تره کی، ببرک کارمل، سلیمان لایق و دستگیر پنجشیری در حالی متن ها و اشعار از قبل آماده شده را بخوانش گرفتند که در پهلوی آنها همه اعضای رهبری و چهره‌های کلیدی حزب دیده می‌شد؛ جز حفیظ‌ الله امین - که به ‌تنهایی در سایه‌ یک درخت توت دور تر ازمحل سخنرانی به  تماشای مراسم ایستاده بود- دور بودن امین از محل سخنرانی و پهلوی بقیه اعضای رهبری حزب بعد ها سوال برانگیز شد.

 موقف و موضع گیری دولت وقت

امروزه حتی دربازترین و معتبرترین دموکراسی های جهان معمول وحتی لازم است که  تظاهرکنندگان محل اجرا، ساعت و تعداد احتمالی اشتراک کننده در تظاهرات و اعتصابات را قبلاً  به اطلاع مقامات پولیس وامنیتی رسانیده تا نه تنها مصؤونیت تظاهرکنندگان در صورت بروز هرگونه حادثه احتمالی تأمین باشد، بلکه از ایجاد مزاحمت در برابر مردم و ترافیک نیز جلوگیری بعمل آید. اما مراسم تشیع جنازه خیبر در قالب یک مارش ده هزارنفری یا بیشتر ازآن بدون اطلاع  مقامات امنیتی و با عبور از محلات دپلوماتیک شهرکابل - جاده های منتهی به ارگ ریاست جمهوری و جاده میوند، برای مدتها باعث انسداد ترافیک شهر کابل و اخلال در کار و بار مردم شد.  این امر باعث شد تا محمد داوود به وزیرعدلیه وفی الله سمعیی هدایت دهد تا راه های قانونی بازخواست و بازجویی از برگزار کنندگان مارش بخاطر تخطی از قانون، زیر پوشش تشیع جنازه را جستجو کند. بعد از یک هفته وفی‌الله سمیعی وزیرعدلیه به داوود خان را پور داد که راه  بازداشت و بازجویی رهبران حدخا را مطابق به قانون در دست دارد. اما بازداشت رهبران حدخا زنگ خطر را برای شوروی‌ها به صدا درآورده و آنها را به پیش‌ اندازی کودتا واداشت.

برخی گمانه میزنند که اگر داوود خان شخصاً یا با اعزام نماینده‌ درمراسم فاتحه خیبر اشتراک - دست به دلجویی  رهبران حزب زده  و رهبران مذکور را بازداشت نمیکرد-  کودتا رخ نمی‌داد. اما مسلم اینست که رهبران حزب دموکراتیک در حصه تشیع جنازه خیبر باید با مقامات دولت وقت به تفاهم رسیده و از اجرای هرگونه نمایش قدرت دوری میجستند، بدون شک  با در نظر داشت احترام داوود خان به خیبر و جایگاه ملی خیبر در میان قشر روشنفکر شاید نماینده یا شخص داوود خان در مراسم فاتحه خیبر اشتراک میکرد. اما نمایش زورو قدرت در جریان تشیع جنازه خیبر، با در نظر داشت روحیه تسلیم ناپذیر داوود خان، دروازه هرگونه تفاهم و سازش را عمداً بست.

 با اینها تصمیم کی.جی.بی در کنار زدن داوود خان از طریق کودتا در ماه اسد حتمی بود. زیرا سیاست های مستقل و ملی گرایانه داوود خان که درتضاد با هژمونی روس و توسعه طلبی شوروی قرار داشت، درهوا و فضای سیاسی آنوقت جهان خلاف میل و اشتهای سیر ناپذیر هژمونست های کریملین بود. بناً حضور نماینده یا شخص داوود خان در مراسم فاتحه میراکبرخیبرنمیتوانست کودتای آتی ماه اسد را منتفی سازد - زیرا رهبران حدخا در این مسیر هیچ کاره بودند.


خیبر را کی کشت؟

طی ۴۷ سال اخیر گمانه زنی ها و احتمالات زیاد به ارتباط قاتل یا قاتلین خیبرمطرح شد، اما با وجود گذشت تقریباً نیم قرن مشخصاً ثابت نشد که خیبر را کی کشت؟ عبدالقدیرنورستانی وزیرداخله یا غلام حیدررسولی وزیر دفاع حاکمیت محمد داوودخان؟ حفیظ الله امین؟  گلبدین حکمتیار؟ استخبارات پاکستان؟ یااستخبارات شوروی موسوم به کی.جی.بی؟

مشخص است که غبد القدیرنورستانی و غلام حیدررسولی وزرای داخله و دفاع کابینه محمد داوود خان از روابط نزدیک رئیس جمهوربا خیبراطلاع داشته، درحالیکه دولت محمد داوود قطعاً انگیزه یی برای محو فزیکی خیبر درسرنداشت، نورستانی و رسولی هرگزجرئت نداشتند تاخود سرانه دست به ماجراجویی بزنند.

حفیظ الله امین؟  بعید نیست که اگر کی.جی.بی از شناخت و امکانات امین در تهیه موترجیپ نظامی و استخدام آدمکشان حرفه وی در قتل خیبر سود برده باشد.

گلبدین حکمتیار؟ بدنبال کودتای ۲۶ سرطان در سال ۱۳۵۲ گلبدین حکمتیار به پاکستان پناهنده، و تا زمانیکه روابط افغانستان با پاکستان تیره بود، حکمتیارازسوی حلقات وابسته به استخبارات پاکستان تأمین مالی و آموزش های پارتیزانی میشد. اما بعد از بهبود روابط افغانستان با پاکستان در سال ۱۹۷۶ و سفرهای داوود خان و ذوالفقار علی بوتو به کشور های همدیگر تا خوشبینی ها درسطح دوستی گسترده، استخبارات پاکستان از حمایت مخالفین دولت افغانستان مستقر در پاکستان دست کشید تا جای که حمکتیاردرسالهای آخر حاکمیت داوودخان با فقر و تنگدستی در پاکستان زندگی میکرد. حالا با مشاهده چنین وضع مشکل است باورکرد که حکمتیار برای کشتن خیبر تروریست به کابل فرستاده باشد. از سوی دیگر در حالیکه در سطح رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان  شخصیت های مطرح و مشهور دیگر حضور فعال داشتند، گلبدین چرا خیبر را هدف قرار داد؟

استخبارات پاکستان: سازمان استخبارات نظامی پاکستان یا آی.اس.آی در آنوقت در وضعیتی قرار نداشت که بتواند خودسرانه و بدون موافقت رهبری دولت پاکستان درمسایل داخلی افغانستان دست درازی کند، طوریکه درپراگراف قبلی یاد آوری گردید، هنگام قتل خیبر روابط افغانستان و پاکستان در بالاترین سطح دوستی و همکاری قرار داشت. بناً صراحتی وجود ندارد که استخبارات نظامی پاکستان در قتل خیبر دست داشته بوده باشد.


کمیته امنیت دولتی شوروی یا کی.جی.بی؟ دلایلی که کی.جی.بی در قتل خیبردست داشته بوده باشد در فوق تشریح شده است. که مهم ترین آن ترس کی.جی.بی ازافشای کودتای پلان شده ماه اگست از سوی خیبر و معرفی افسران کلیدی کودتا به داوود خان میباشد. تجربه ثابت ساخته است که کی.جی.بی درترورهای هدفمند و بین المللی ید طولا داشته بخصوص ترور آنهائیکه مانع
پیشبرد پروژه‌ های استراتژیک شوروی می‌ شدند. بناً به یقین میتوان باور کرد که  کی.جی.بی برای جلوگیری ازافشای کودتای آتی علیه حاکمیت داوود خان، تصمیم به حذف فیزیکی خیبر گرفته باشد.

 با اینها دربیانیه های که از سوی رهبران حدخا در مراسم تشیع و تدفین جنازه خیبر ایراد گردید، رهبران مذکور بخاطر دستیگری قاتل خیبر خط ونشان های جدی برای دولت وقت کشیدند؛ اما درست بعد از یک هفته وقتی خود بقدرت رسیدند، تعقیب قاتل یا قاتلین خیبر بشکل سؤال برانگیز به تاق نسیان سپرده شد. این امر میرساند که دست ارباب بزرگ و با قدرت درقتل خیبر شریک بوده است که نه حاکمیت یکسال و هشت ماه  جناح خلق برهبری نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین و نه هم حاکمیت دوازه سال و چهارماه جناح پرچم برهبری ببرک کارمل و داکتر نجیب الله  نتوانستند، دوسیه رفیق فداکارشان را طی حاکمیت وقدرت چهارده ساله تعقیب تا حد اقل درزمینه اعلامیه شفاف در برابر تاریخ داشته باشند.

 

  


بالا
 
بازگشت