خوشه چین
خیلی کوچک
دوستی برایم زنگ زد بعد از تبادل عید مبارکی برای همدیگر
گفت درعرصه سیاست جایکاه خودت خیلی بلند است.
جوابم برایش چنین است.
ازین خاطر است که خیلی کوچک به نظر میرسم.
به مانند سیب پخته اطفال زیر سنگ باران گرفته اند مرا تااگر ببافتم مرابخورند ونوش جان بکنند
بادشـــتد باران شــــد مــــراد(خوشه چین) حاصــــــل شد
بین جنگ اقتصاد اروپا وامریکا روسیه وچین حاصل شد
جــــــوسیاسی درهرزمان شخـــــصیت مــــی آفـــــریــــــند
ازتفـــــاهم ماده رنـــدانـــه میان ترامپ وپوتین حاصل شد.
بهترین بازیگر ان بازیگری است.
زیررهنمایی ارکستر جدیدی که ازجمع حلقات احزاب وشخصیت های منفرد سیاسی گماشته میشوند.
گاهی ازراست به چپ وگاهی از چپ به راست چرخ زندنها را مهارت داشته باشد.
سیاست مداران خطاکار دردست تان پنسل پاک بگیربد رسم الخطی که نوشته اید ویا مینویسید دفتعن اشتباه تان را پاک نمایید.
چون سیاست های گذشته راه ترسیم شده تان خامه نباشدـ
اراده واتحاد دشمن را ازخودت میراند
اوسیاسیون من افغانستان بی پروبالم.
موجود ناتوان بی پروبال، موجوداوبالم.
درمیان آسیا بریده شده ام به نام افغانستان.
همیشه مورد منازعه افتیده میان قیل وقالم.
من تلخ وتندمیخواهم.
وتوشوروشیرین
توکه شوروشرین میخواهی.
میبینیم که آینده ازکی خوب تراست؟.
جهان (خوشه چین)دنیای سازندگی است.
محبت پیونددوستی است پرهیزازبندگی است.
وجدان وشرافت وفاداری ارزش معنوی را معرفی میکند.
برپیروجوان شعاع محبت ازعمق دل تابندگی است.
سیاسیون محترم! دلت که قبول کنی یا نکنی.
پدرمادرت نامت را گذاشته اند(رستم).
مگرتورستم نتوانستی که شوی.
پدرومادرتو(افغانستان) انگلیس پدرت وروس مادرت.
نامش گذاشتند افغانستان.
درسلسله کوه هندوکش که جای سردرپامیر،نیکی درشمالی بزرک،کوله(گاوبقه) درقندهارالی چخانسور.
تبصره اضافی بدوش تو
من تلخ وتند ومیخواهم.
سیاسیون محترم! دلت که قبول کنی یا نکنی.
پدرومادرت نامت را گذاشته اندرستم.
مگرتورستم نتوانستی که شوی.
پدرومادرتو(افغانستان) انگلیس پدرت وروس مادرت.
نامش گذاشتند افغانستان.
درسلسله کوه هندوکش که جای سر درپامیر،شانه واندام درشمالی بزرک،کوله درقندهارالی چخانسور.
تبصره اضافی بدوش تو.
درین عصر درین زمان زیباتراریوصف داریم.
همچنان معشوقه ترو باواترازذلیخاداریم.
اگرآن معذ وره قبل وقت رفت به جهان فانی افسوس به فرزندانش.
علی بابای دارالمعلمین سال ۱۳۴۵ را همین اکنون درجهان داریم.
ماچرا یک تحلیلگر ویک محقق اکادمیک را که انسان وعمل انسانی را معتبر میشمارد چرابرایش ارزش قایل نشویم.
آب کاسنی تلخ است ودفع کننده تب بلند.
اما مریضان به نوشیدنش علاقه نمیگیرند.
ازین خاطراست که زود راه فنا درپیش میگیرند.
مرد هستی بیا خانه ای عیار آب انگور بنوش.
کبابش تیار همراه مزه دهن درخانه ای شکور بنوش.
افتخار تاریخ من گره خورده است به مهمان نوازی.
وجدان پاک صداقت، شعاع آفتاب، شب مهتاب، شراب انتهور بنوش.
اعتقادبه خداراه رستگاری است.
پیوستن به قوم لوط از بیماری است.
خردمندان لوگر وقندهاررا احترام بجاست.
تعقیب راه خلیل زاد وغنی وکرزی وطالب ازبیتاری است.
محبت را بابخشیدن آسمان بروبحر کوه ودشت نمیتوان ثابت کرد.
اما میشود باتقدیم این شاخه ای گل به اثبات رساند.
نصیبت باشد دوست مهربان.
تشویش من براین است.
شاید که ایلان ماسک جانشین لینن شود.
محبت را بابخشیدن آسمان بروبحر کوه ودشت نمیتوان ثابت کرد.
اما میشود باتقدیم این شاخه ای گل به اثبات رساند.
نصیبت باشد دوست مهربان.
این ملا وطالب مردم مارا ازاموزش علم محروم ساختند.
همین اکنون استعدادهای ما درتمامی قاره ها به دنبال لقمه ای نان سرگردان.
دوستم کارگر.
جبهات دفاع ازنظام را درنظام کارمل تقویت بخشید.
جبهات دفاع ازنظام را به نفع مصالحه ای ملی تقویت بخشید.
باتغیرجوسیاسی وسقوت ماسکاو.
فرزندجمعیت شد.
دردمقابل دسیسه های اشرف غنی جان به سلامت برد.
مردان درهرحال درمیدان حضور پیدا مینمایند.
هدف جنرال دوستم این است که درگذشته دردشت لیلی تارومهارت کردم طالب.
این باردردره سالنک.
دوستم را کس نساخته است.
انکس که بی حرمتی کرده مقابلش چپه کرده اش.
آن کس برایش حرمت گذاشته است.
برایش مقام داده است.
منبع خیزشش ازسرزمین کشت وزراعت وپشت ماشین
نیکی کرده گناه لازمن
این صحنه را که شما افتخار میدانید.
ازراه جنگ بدست نیاورده اید.
بلکه این مقام ومنزلت درجلسه ای قندهار خوشه گندم ازطرف فرزند چهاریکار درلنگی احمدشاه درانی نصب گردیده بود.
خانواده ای که تابه زمان نورمحمد تره کی یک کلمه پشتورا یاد نداشتند.
هرکس دراین دنیا بامن نیست ازمن نیست.
بیشعور است برای ساختن خرمن نیست.
این چنین آدم هارا رهزن آرمان بدان رفیق.
به جز اوباش دزدان چهارراهی رفیق بامن نیست.
پس منظر مبارزه خانه ای ما آبی است.
گلهای شگفته درین منظر گلابی است.
صلح آسمان ما مصالحه ای ملی بخشیده بود.
گردانندگان پریروز ودیروز وامروز باعث بی آبی است.
طالب وسیله یا چوبی است که ازهردوطرف کثیف هستند.
باهردستی که بگیری دست کثیف میشود ازهرطرف طالب که بگیری دستت کثیف میشود.
طالبان رانده شده ای بن اول اند.
واینها اورده شده.
طالبها منحیث نیروی ریزرفی بعدازبازسازی باهمان خصوصیات دشمنی بازن نیم پیکر جامعه.
ونظام جمهوریت باخصوصیات حرام خوری ومردار خوری.
قرارفیصله بن اول آنهم فیصله غیرمنصفانه آورده شده اند.
درفرجام هردو طرف قابل تردید میباشید.
اوسیاست مدار توکه درراس حلقه ای سیاسی خودرا قرار داده ای.
خودت درمیدان طبق رتم (زمان)برقص ژست وحر کات منظم به خرچ بده.
کهنه کاران سیاست روشهایت را تایید خنده وخوشحال میشوند.
دردل میگویند که کاش هم چنین سازی برای مانواخته میشد.
دردیارما ملاهیبت الله برتخت است.
پذیرشش برخردمندان سخت است.
دشمنی بااستعداد ها ازقدیم الایام بود.
تحت این چنین اداره بانوان بدبخت است.
احیای آبروی رفته وظیفه ای خانه ای ما میباشد.
مسؤلیت عمران دوباره اش کارنسل های نوین دردانه ای ما میباشد.
پروان ومروان دوبرادر قبل ازورود عرب مسلط بودند.
تیرپه هیرگذشته را صلوات دوباره سازی اش همت جانانه ما میباشد.
راه نو یاسرک نو طرح اینجانب حکم وفرمانش پس ازجلسه سرقوماندانی اعلی قوای مسلح وتطبیق این امرتوسط مرحوم (محمود بریالی) معاون اول صدارت وقت.
درآن توضیحات داده بودم که ایجاد این سرک نو جلوگیری ازتلفات طرفین میگردد.
(جنگ برادربابرادر)
به نفع دوقدرت برتر.
احیای سه مدنیت بزرگ تاریخی کوشانیها
بگرام شاهان
کابل شاهان
نزدیکی نجراب وپنجشیر ازعبدالله برج(مروان.
پروان باید مرکزش جبل السراج باشد.
نهالی را که شانده بودم مبدل به درخت بزرگ (کابل نو)روحن شادم.
دوستان محترم!
کویند که عقل درسرنباشد جان درعذاب است.
من سوپی که تیارمینمایم، دران مرج تند دولت شاهی بگرام قلب پرتپش آسیا.
نمک تالقان آب از دریا،سیر وزرد چوبه، زنجفیل (زنجبیل).
رومی سرخ، مخلوط مرکب میسازم.
با اشتهاه تمام نوش جانش میکنم.
تاجک قوم است.
زبانش فارسی است.
اریانا (ایران)نژاد است.
زبانش فارسی است.
پشتون یک قوم است.
زبانش پشتو است.
افغان به معنی قال ومقال شور وفریاد نام مانده ویاداده شده به قوم پشتون.
درشرایط عادی ونارمل باشندگان این سرزمین بادوزبان تابه صنف دوازده درس خوانده بودند.
درسطوح فاکولته وماستری، روسی پولیتخنیک زراعت وانجنیری انگلیسی درخوانده شده است.
اما جهان متعرض ماجراجو اسنعمارگر واشغالگر افتراقات قومی مذهبی وزبانی را چون مساله دیگ برای استفاده خود مزه دار ساخته اند.
جایی که گذارش پلینوم کمیته مرکزی را درحضور هوابازان باشرف قراآت کرده بودم.
ازکشورم میدان چور ساخته شده است.
خردمندان بعضی کشته بعضی دورساخته شده است.
چراغ ها را باطوفان وحشت خاموش.
گوشها کر وچشم ها کورساخته شده است.
نمیدانستیم که میدان هوایی بگرام تپش قلب آسیابود.
گاهی گاو وگاهی خرس از همدیگر دورساخته شده است.
کلید خانه مفقودلاثر گشته است تاکه دراختیار قرار گیرد.
منطق زمان به حکم اجبار تعین مکلفیت نموده است.
جهت دریافت این کلید یاران وعلاقه مندان (خوشه چین)عبدالشکور ساخته شده است.