سنجرغفاری
چهل وهفت سال تحمیل مصایب ملی !
بدون شک با گذشت ۴۷ سال از کودتای نظامی و طراحی شده ای مستشاران نظامی اتحاد شوروی وقت جهت حذف سردارمحمد داوود رئیس جمهور وقت افغانستان ، آتش خشم و انتقام رقبای استراتیژیک قدرت های جهانی در جغرافیای ژیوپولتیک منطقه ( افغانستان ) علیه حاکمیت جدید تحت رهبری حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و موجودیت حمایت بلند سیاسی، دیپلوماتیک ، اقتصادی و نظامی از قدرت نظام نوین یا انقلاب شکوهمند ثور که به بهای شهادت سردارمحمد داوود، خانواده محترم ، اعضای کابینه ،سقوط بنیاد هستی ملی نظام کشوری ،اجتماعی و استقلال طلبی مردم افغانستان به اختیار ، انقلابیون احساساتی و بی تجربه ، نااگاه از فرهنگ واقتدار ملی تحمیل گردید؟
واقعیت این است که زعامت رهبری هر دو جناح حزب دیموکراتیک خلق افغانستان از وقوع چنین کودتای نظامی و خونین تاریخ در سرنوشت کشور و مردم شان موافق نبودند و اگاهی هم نداشتند، انچه صورت گرفت و عملی شد برای رهبران حزب یک خواب بود و خیال حیرت کننده .
بیان واقعیت را بعداز این هم باید موشگافی علم و مسلکی نمود، باید در جمع آوری علل و انگیزه های وقوع چنین عملکرد ضد خواست و ارمان ملی ، برناموی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان همه کادر ها و صفوف هردو جناح حزب نخست برای خانواده بزرگ ملی ، فامیل های شهدای مردم ، یتیمان و بیوه زنان و بخصوص نسل جوان و آواره دیار بیگانگان پاسخ علمی و منطقی پس از گذشت فراز و نشیب های گوناگون سیاسی ، نظامی ، هجوم و اشغال کشور بوسیله ای قدرت های نخست جهانی ( اتحاد شوروی و ایالات متحده امریکا ) ایجاد پروژه جهاد ، انسجام اخوانیزم جهت مبدل شدن افغانستان به پلیگون جنگ سرد و مقابله استراتیژیک میان دو بلوک قدرتمند نظامی شرق و غرب به اصطلاح سیاسی اردوگاه سوسیالیزم و امپریالیسم ، را باید پاسخگوی دونسل ایکه طی دو هجوم نظامی قدرت های جهانی در جغرافیای ملی مردم دردمند و قربانی دهنده ای ما تحمیل ناهنجاری ها تقویم اش از کودتای نظامی هفتم ثور ۱۳۵۷ رقم خورده است با بیان حقوقی خلاف همه عقاید ملی و مذهبی مردم مسلمان افغانستان کثیرالملیتی که بوسیله ای رهبران تنظیم های اجیر استخباراتی استراتیژی امریکا در جنگ سرد علیه حضور بی بنیاد و بی ارزش نظامی شوروی با تحمیل مصایب خونبار و بدنام مرحله ای نخست کودتای هفتم ثور پس از ششم جدی بردوش جناح پرچم با حضور نظامی ارتش سرخ برکشورما ، ارتجاع بین المللی نیز وارد فاز جدید انتقام از اقدام نظامی شوروی در افغانستان را بهانه ای تجدید مجدد قوا علیه حاکمیت ملی ، استقلال و تمامیت ارضی نظام جمهوری دیموکراتیک افغانستان سرعت ووسعت بخشیدند ، بادر نظرداشت چنین شیوه های بازی استخباراتی و استراتیژیک قدرت های جهانی افغانستان و مردم اش بخصوص نهضت روشنفکری ، چپی و راستی قربانی اهداف زمانی بازی بزرگ جهانی و منطقوی هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی گردیدند؟
واقعیت شکل گیری هسته های فعال ،مخرب و موثر بنیاد گرایی افراطی اسلامی بوسیله ای اتحاد استخباراتی و حمایتی سعودی ، انگلیس ، امریکا و پاکستان از ابتدای بازی بزرگ یا جنگ سرد علیه شوروی سرمایه گذاری گردید و با اضمحلال شوروی از عصاره جنگ سرد القاعده و طالبان ، بعدش پس از صحنه سازی حادثه مرموز سپتامبر ۲۰۰۱، پروژه ای جدید جنگ و صلح با تروریزم بین المللی افغانستان و مردم اش را هیزم آتشکده ای اهداف پلید قدرت های منطقوی و بین المللی بخصوص روسیه و امریکا الی امروز دور از نظر نیندازیم ، در هفتم ثور ۱۳۵۷ ، با اقدام ضد افکار و سوی استفاده از نام و اعتبار ملی مردم افغانستان قیام خونین نظامی هفت ثور راه اندازی گردید و بلاخره کارد خونین این حرکت ضد منافع اولیای کشورما به کمر حفیظ الله امین بسته شد و دیدیم که از آغاز قیام الی شام ششم جدی ۱۳۵۸، مستشاران نظامی و دستگاه دیپلوماسی کریملن وقت چگونه امین را با کارد خونین خود شان پس از تحمیل جنایات نابخشودنی بالای مردم افغانستان و ناباور سازی هسته های روشنفکری در سرنوشت ملی مردم ما باهجوم نظامی شان امین به گرداب مصائب جدید غرق گردید و حاصل اشغال و مابعد اش را در هشتم ثور ۱۳۷۱، تاریخ کشور ما دردمند ماه ثور باقی ماند، سقوط حاکمیت قانون تحت زعامت شهید داکتر نجیب الله رامی شود تداوم خونین هفت ثور که علیه شهید سردار محمد داوود صورت گرفت ، با تحمیل کودتای مخملین اجیران خاص روسیه بازهم ماه ثور برای مردم ما نعث باقی بماند و دور از تصور نیست تا ثور جدید نعث تراز گذشته بوقوع بپیوندد.
زنده باد افغانستان
درود بر روان شهدای ملیونی مردم افغانستان
سنجر غفاری
۱۸ اپریل ۲۰۲۵