پروفیسور دکتر شمس سینا
چرا مردان از زنان قوی تر نیستند؟
بخش نخست
درین جا می خوانید:
-چطور میتواند یک زن "ضعیفه"! باشد؟
- چرا زن ها بیشتر از مردان زندگی میکنند؟
- زنان از نظر شنوایی حساس تر و قوی تر از مردان اند
- نیرومندی چشم های زنان نسبت به مردان- زنان جهان را بشکل بسیار زیباتر و رنگین تر از مردان می بینند.
- حس بویایی و ذایقه ی قوی زنان نسبت به مردان
- تفاوت احساسات و ترس و اضطراب زنان و مردان
- آیا زن به راستی از قبرغه چپ مرد بوجود آمده است؟
- امروز، امکان فرمایش تولید کودکی را، با تمام مشخصاتی که شما خود به آن نیاز دارید، میسر است.
- آن پروژه را امریکاییان خریدند.
- می بینید که حجره ی جنسی مرد چقدر ضعیف است!
این کمینه بدون پیش تبصره و یا مقدمه میخواهم روی در روی به نفس و جان مطلب بپردازم و آن این که:
- زن یک شاهکار طبیعت است.
- زن یک (مادر) مهربان و از خود گذر است.
- زن یک (دختر) دلبند و طناز است.
- زن یک (خواهر) مهربان و دلسوز است.
- زن یک معشوقه، یک همسر، یک همسفر، و یک شریک زندگی یک مرد است.
از جانب دگر:
*هرگز مردان از زنان قوی تر نیستند.
*هرگز زنان ناقص العقل و ضعیفه نیستند.
*هرگز زنان از قبرغه ی چپ یک مرد ساخته نشده است.
اینها همه دروغ های شاخدار من دراوردی ، ناشی از یک تفکر خود بلند بینی کاذب یک مرد در جامعه ی "مرد سالاری قرون وسطایی" بوده است؛ که متاسفانه این تفکر را به خدای دانا و توانای کل آدرس داده اند. از نظراین جانب، این چنین اندیشه ها و افکار، تفکر و اتهام مطلق و یک گناه بزرگ بوده است که به خدا ( خالق عالم ) تهمت بسته اند.
خدا را ظالم تر، مکارتر، نادان تر، خود خواه تر، عقده مندتر، خون خوارتر، محتاج تراز خود شان به بشریت معرفی کرده اند.
بشر امروز، در قرن ۲۱، چطور میتواند به بسیاری از حقایق هستی، با خرد و استفاده از تکامل انکشافات ساینس و تکنالوژی( در هر دقیقه و هر ثانیه)، آموزه ها، تجربه ها و مشاهدات بالفعل دست یازد، اما خالق هستی، آن عالم مطلق، آن را نمی دانست؟
این حقیر از ورای علم ژنیتیک، "فیتال مدیسین" و "ژنیکولوژی" که همه بر پایه علم و معرفت، مشاهدات و تجربه ها استوار است، نه با ( عقیده جزمی )، میخواهم با مدارک علمی پذیرفته شده در شرایط معاصر آن را خدمت شما پیش کش نمایم.
من، که خوش بختانه ۴۸ سال عمر پربارم را ( تا درجه PHD ) درین رشته صرف تحصیل، آموزش و خدمت به انسان و انسانیت کرده ام، چه بسا در وطن و پس ازان هم در اروپا، برای بسر رسانیدن آرمان و هدف انسانی خویش مصروف بوده ام.
بر مبنای همین تجارب انبوه، موضوع ضعیف بودن زن، ناقص العقل بودن، از قبرغه پیدا شدن، و چه و چه... که همه چرند و پرند اند، فقط عصاره ای از طراوش مغز و ذهنیت انسان های قرون میانه است را به صورت قطع نمی پذیریم.
تحقیقات بسیار زیاد دانشگاهی در کشور های مختلفه نشان داده است که تا حدود ۷۵ درصد سقط های مراحل اول حاملگی که از هفته اول تا ۱۶ روز پسین رخ داده و مطالعه شده اند، جنین های مردانه بوده اند، نه زنانه. یعنی پسران (مرد های آینده)، بیشتر سقط می شوند تا زنان آینده.
چرا زن ها بیشتر از مردان زندگی میکنند؟
بسیاری از ریسریج ها نشان داده است که یک زن ۷ تا ۱۰ سال بیشتر از مردی زندگی کرده است و میکند که در عین سال هر دو متولد شده اند.
با ضایعات همین مقدار خون در طول زندگی، هنوز هم یک زن ده سال بیشتر از یک مرد ( همسن تولد) زندگی طولانی تر میکند.
آیا این منطقی است که بگوییم یک زن ضعیفه است؟
آیا این ده سال عمر بیشتر یک زن نسبت به یک مرد علامه ضعف و ضعیفی یک زن است؟
با وجودیکه یک زن در طول عمرش ممکن بالاتر از ده طفل تولد یا سقط کرده باشد، ممکن تا دو سال از شیره وجودش، طفلش را شیر داده باشد، با درنظرداشت این که در هر ماه، مدت تقریبا یک هفته خونریزی ماهوار داشته است.
۱- مقدار خون از دسترفته، در هر عادت ماهوار برای زنان متفاوت است، اما بهطور متوسط ( ۱۰ تا ۸۰ سیسی) خون در هر دوره ضایع میشود.
۲- اگر در نظر بگیریم که یک زن تقریباً ۴۰۰ تا ۵۰۰ دوره قاعدگی ( عادت ماهوار در طول زندگیاش داشته باشد، با یک تخمین کلی میتوان گفت که مقدار کل خون از دسترفته در طول زندگی زن ممکن است حدود ۱۲ تا ۴۰ لیترباشد!
این مقدار به عوامل مختلفی مانند سلامت فرد، طول دورهها و شدت خونریزی بستگی دارد.
۳- در هنگام ولادت، مقدار خون از دسترفته بستگی به نوع زایمان دارد:
- زایمان طبیعی: معمولاً بین نیم تا ۱ لیتر خون ضایع میشود و در زایمان با سزارین:
مقدار خونریزی ممکن است بیشتر باشد. به طور متوسط حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیلیتر یا ( ۱ تا ۱.۵ لیتر). هرگاه تمام خون ریزی های یک زن را در طول حیات بارداری اش که حد اقل حدود 36 لیتر خون ضایع می کند؛ اما یک مرد بالغ در حد پنج لیتر به گونه متوسط در بدن خود خون دارد. همین مقدار خون میان زن ومرد بسیار متفاوت است. یعنی که که یک زن بیشتر از خون هفت مرد، خون تولید می کند. پس چطور میتواند یک زن به حیث یک موجود ضعیف تر نسبت به مرد محسوب گردد.
در مطالعات علمی که در دانشگاه های مختلف جهان (در سیستم های عصبی) صورت گرفته است، ژن زنانه را در کروموزوم های " XX" برتر و بهتر شناخته اند.
زنان از نظر شنوایی حساس تر و قوی تر از مردان اند
از آن جایی که زنان صدا های ضعیف و پایین ( پسپسک ) را با فریکانس های خیلی پایین، نسبت به مردان خوب درک و احساس میکنند و می شنوند، که این خود مبنای قوی بودن شان در ین مورد از مردان است.
نیرومندی چشم های زنان نسبت به مردان
زنان جهان را بشکل بسیار زیباتر و رنگین تر از مردان می بینند.
در حس بینایی، با وجودیکه مردان دید محیطی بهتری دارند، اما دید زنان در شناخت رنگ های مختلفه خیلی بالا و بهتر از مردان است. مثلا زنان در شناخت و تفکیک دقیق رنگ های سبز یا زرد، یا سرخ، و... هفت رنگ تجزیه شده نور ( سرخ/ نارنجی/ زرد /سبز/ آبی/ نیلی/ بنفش) به سان رنگین کمان دید دقیق تری دارند تا مرد ها. آن ها می توانند انواع و تعداد مختلف مثلا رنگ های سبز عدیده را، یا به همین ترتیب سرخ ها را به خوبی از هم تفکیک کنند. به گونه مثال: زنان میتوانند ده ها گونه رنگ سبز را که به فریکانس های مختلفه از یک جسم، مثلا (یک تکه گلدار) انعکاس می یابد، به درستی و وضاحت کامل تفکیک کنند. اما در چشم مردان فقط دو یا سه رنگ سبز بیشتر قابل تفکیک نیست و نمیتوانند رنگهایی با فریکانس های نزدیک به هم را از هم تفکیک کنند. این در حالیست که زنان چندین رنگ سبز و چندین رنگ آبی و به همین سان رنگ های سرخ ها، زرد ها، بنفش ها، و...را به درستی از هم تفکیک می کنند.
ما همه نیک میدانیم که جهان پیرامون ما بی رنگ است. در حقیقت هیچ رنگی وجود ندارد. رنگ یک پدیده انتزاعی است و ایجاد توهمی یک رنگ عبارت از درجه انعکاس دوباره نور آفتاب، یا چراغی یا روشنایی است که بالای یک جسم تابیده و دوباره به درجه های مختلفه انعکاس یافته، و از راه حدقه و عدسیه به پرده شبکیه چشم ما انعکاس می کند. این دماغ ( مغز ) ماست که این فریکانس های مختلفه نور را که دارای درجات و فریکاس های مختلفه است، تفسیر میکند. و ما میگوییم سبز یا زرد است.
برای تصریح بیشتر: به گونه ی مثال، یک شی را که ما سبز می بینیم، به این معنی-: وقتی که پرتو یا نور آفتاب و یا یک منبع چراغ به یک شی تصادف میکند، یا مثلا به یک گل می تابد، نظر به خواص بیولوژیکی و فزیکی گل؛ و یا این که به یک دیوار، یا یک درخت و یا هم به برگ درخت؛؛ شعاع یا نور، بدون رنگ را به درجه های بسیار بسیار مختلف به چشم ما بازتاب میدهد. نور از حدقه و عدسیه گذشته به بخش شبکیه چشم میرسد.شبکیه آن را به دماغ ( به مرکز بینایی ) انتقال میدهد. دماغ این نور ها را که به فریکانس های مختلفه که گویا به مرکز رسیده است را تفسیر( بیان) کرده و انرا به ۷ طیف مختلف، با درجه های متفاوت به تفسیر می گیرد. یعنی که به رنگ سرخ ( و انواع زیاد سرخ ها را به درجه های تیره و کم رنگ ) یا سبز ( به اندازه ها در مقیاس تیره بودن و کم رنگ بودن ) می بینیم. درین جاست که اعصاب بینایی چشم زنان آن قدر قوی و دقیق است که هر رنگ را در طیف ها و درجه های مختلف تیره و و کم رنگ میتوانند به سهولت ببینند واز هم دگر تفکیک نمایند. حیوانات امکان دارد رنگها را به شکل دیگری ببینند. مثلا یک سگ، رنگ زردی را که ما می بینیم به رنگ ممکن سبز یا سرخ ببیند. بوم ها نمی توانند در تابش نور، چیزی را ببینند. بلی... بوم ها تمام روز ها را در کوری بینی سپری می کنند، اما شب ها است که برای یافتن غذا و آب از شاخه ها و آشیانه ها برون شده به پرواز در می آیند.
کوتاه و مختصر این که: زنان جهان را بشکل بسیار زیباتر و رنگین تر از مردان می بینند.
حس بویایی و ذایقه ی قوی زنان نسبت به مردان
پس از پیامد پژوهش های زیاد علمی، دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که زنان حس بویایی، و ذایقه ای خیلی خیلی بهتر و بیشتری نسبت به مردان دارند.
بسیار جالب است تا بدانیم این که، حتا زنان بوی خیانت شوهران شانرا به بسیار ساده گی از ورای تغییر عطر نهایت ضعیف لباسهای شوهران شان که شب هنگام به منزل میایند از راه بینی حس کنند.
تفاوت احساسات و ترس و اضطراب زنان و مردان
زنان فعالیت بیشتری در بخشهای مرتبط با احساسات دارند. اما درین جاست که مردان بیشتر به پردازش منطقی رو میاورند.
زن با دیدن یک موش یا یک چلپاسه به اوج وحشت و هراس می افتند، برعکس یک مرد بدون آن که بترسد، با بی تفاوتی تمام شانه ها را بالا انداخته و میگوید که این چه ترسی دارد؟
چگونگی تفاوت خشم و استرس زنان با مردان
مردان پاسخ خیلی شدید و خشن به خشم و استرس میدهند. این باز هم در حالیست که زنان بهتر میتوانند احساسات خود را مدیریت کنند. چرا؟
این تفاوتها بیشتر به افرازات و تاثیرات هورمونی زنان ( اوکسی توسین، دوپامین، استروژن) رابطه مستقیم دارد. اما در مردان هورمون های اندروژن به ویژه تستوستیرون تا حدودی زیادی عامل خشم بیشتر می شود. البته که درین مورد شرایط محیطی، تعلیم و تربیه را نمیتوان غیر موثر دانست.
زنان احساسات عاطفی را بیشتر و آشکارتر بیان میکنند و در مقابله یا واکنش با استرس ها به حمایت اجتماعی و گفتمان تمایل نشان میدهند. به همین سبب است که زنان می توانند معامله گران، حل کنندگان بسیار خوب و توانا در سیاست، مناقشات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشند. بر عکس مردان با روحیه خشنتر، در تحرک و اثر هورمونهای "اندروژنیک" و خصوصن "تستوستیرون" ، بر خورد فزیکی و خشن تری دارند.
باید خاطر نشان کرد اینکه در دوران زن سالاری بشریت، که مردان همیشه دور از کاشانه شب ها و روزها در شکار بودند، و زنان در منزل و محله که سلطان خانه و محیط ماحول خود بودند، بشریت زندگی اجتماعی آرام تری بدون جنگ و خشونت داشتند.